روزهداری یا رژیم کتوژنیک: درمان احتمالی بیماری ام اس
بیماری ام اس، نوعی بیماری است که طی آن سیستم ایمنی بدن، سیستم عصبی را هدف قرار داده و به آن حمله میکند. درمانهای فعلی علائم بیماری را برطرف میکنند اما ممکن است عوارض جانبی قابل توجهی به جا بگذارند. در چنین شرایطی، رژیمهای روزهداری به صورت همزمان میتوانند علائم را کاهش داده و به بازسازی آسیبهای موجود کمک کنند.
بیماری ام اس نوعی اختلال خودایمنی است که دارای علائمی مانند ضعف عضلانی، بیحسی، بروز مشکل در بینایی و کنترل مثانه است. این بیماری به طور کلی در دو نوع ام اس پیشرونده اولیه و ام اس عودکننده - بهبودیابنده (خوشخیم) دستهبندی میشود.
یکی از روشهای تشخیص ام اس پیشرونده اولیه، بدتر شدن تدریجی عملکرد سیستم عصبی است که با علائم مزمن همراه است؛ گرچه این علائم به مرور زمان تغییر میکنند. ام اس عودکننده - بهبود یابنده نیز توسط علائم خاصی به صورت واضح قابل تشخیص است. این قسمتها توسط دورههای بهبودی بیماری از یکدیگر جدا میشوند.
الیگودندروسیتها نوعی از سلولهای گلیال هستند که به ایجاد غلاف میلین اطراف آکسونهای عصبی در سیستم عصبی مرکزی (CNS) کمک میکنند. غلاف میلین ایجاد شده توسط این سلولها، به عنوان عایق عمل کرده و از آکسونها که رشتهای بلند و باریک هستند، محافظت میکند. این امر موجب سهولت در انتقال سیگنالهای عصبی میشود. به این ترتیب الیگودندروسیتها برای رشد مغز اهمیت زیادی داشته و موجب عملکرد صحیح سلولهای عصبی میشوند.
بیماری ام اس منجر به فقدان میلین در مناطق مشخصی با عنوان محل ضایعه، در مغز و نخاع میشود. فرایند ایجاد ضایعه به صورت خلاصه در تصویر 1 نشان داده شده است. بیماری ام اس با ترشح مجموعه وسیعی از سلولهای ایمنی مهاجم شناخته میشود. سلولهای ایمنی مانند سلولهای T (سلولهای ایمنی مسئول نفوذ در بافتها)، سلولهای B (سلولهایی که آنتیبادی یا پادتن ترشح میکنند) و ماکروفاژها (نوعی گلبول سفید که سایر سلولها و مولکولهای بیگانه را میبلعد) از این دسته سلولها هستند.
این سلولهای ایمنی به غلاف میلین، الیگودندروسیتهای مسئول تولید میلین و آکسون عصبی حمله کرده و آنها را تخریب میکنند. ضایعهها به مرور زمان ایجاد شده و در ابتدا دارای علائم بالینی خوشخیمی هستند؛ اما ممکن است این علائم تا معلولیتهای شدید و قابل توجه نیز پیشروی کند.
تأثیرات طولانیمدت روشهای درمانی ام اس هنوز مشخص نیست؛ زیرا اغلب داروهای ام اس علائم آن را کاهش داده و آسیب عصبی را جبران نمیکنند؛ گرچه برخی از این داروها نشانههایی از اثربخشی و درمان داشتهاند اما این داروها سرکوبکننده سیستم ایمنی بوده و اغلب عوارض جانبی شدیدی به دنبال دارند. روشهای درمانی ایمن و مؤثر تقاضای زیادی داشته و برای کاهش فرایند خودایمنی، تحریک بازسازی و بازیابی عملکرد ازدسترفته بدن لازم و ضروری هستند.
برخی از مطالعات انجام شده روی مدلهای حیوانی بیماری ام اس، حاکی از آن است که انواع مختلف محدودیت در رژیم غذایی مانند محدودیت در کالری دریافتی، روزهداری متناوب و رژیم کتوژنیک از سلولهای عصبی محافظت کرده و میزان التهاب را کاهش میدهد. بهعلاوه مطالعات نشان داده است که روزهداری متناوب میتواند موجب بهبود عملکرد شناختی و کاهش استرس اکسیداتیو شود. در یکی از مطالعات جدید، یک رژیم غذایی مبتنی بر روزهداری به منظور تشخیص تأثیرات آن بر خودایمنی و التهاب، مورد آزمایش قرار گرفت.
ام اس نوعی اختلال خودایمنی در سیستم عصبی مرکزی است که طی آن سیستم ایمنی بدن به غلاف میلین اطراف آکسونهای عصبی حمله کرده و آن را تخریب میکند. اغلب روشهای درمانی ام اس، سیستم ایمنی بدن را سرکوب کرده و میزان خودایمنی را کاهش نمیدهند. همچنین این درمانها آسیبهای موجود را بهبود نمیبخشند. طبق تحقیقات جدید انتظار میرود، بتوان رابطهای میان رژیم غذایی و تغذیه و غلبه بر بیماری ام اس کشف کرد.
نمونههای مورد مطالعه برای درمان ام اس
بسیاری از محققین از نوعی بیماری به نام آنسفالومیلیت خود ایمن تجربی (EAE) برای بررسی بیماری ام اس استفاده میکنند. این مورد یک بیماری میلینزدا در سیستم عصبی موشها است و شباهتهای بالینی بسیاری با بیماری ام اس دارد. به منظور تحریک EAE به حیوانات، آنتیژن مخلوط شده با ترکیبات محرک سیستم ایمنی در برابر خودایمنی تزریق میشود.
در این تحقیق، موشها به روشی که شرح داده شد واکسینه شدند تا EAE بین هشت الی چهارده روز پس از تزریق، تحریک شود. به محض شروع علائم، موشها تحت یک رژیم غذایی با عنوان "رژیم تقلید ناشتا" (FMD) قرار گرفتند. برنامه غذایی شامل 50% کالری دریافتی طبیعی در روز اول و 10% کالری دریافتی طبیعی در روز دوم و سوم بود. موشها در روزهای چهارم تا هفتم برنامه غذایی عادی خود را داشتند. این چرخه سه مرتبه تکرار شد. بین هر چرخه، طی یک دوره 4 روزه، موشها طبق برنامه طبیعی تغذیه شدند. کل دوره آزمایش 29 روز بود و موشها به صورت روزانه از نظر علائم بالینی مورد معاینه قرار میگرفتند.
به منظور اطمینان از تأثیر یک رژیم مشابه بر بیماران مبتلا به ام اس عودکننده - بهبودیابنده، یک آزمایش بالینی به صورت موازی و تصادفی، طراحی و انجام شد. بیماران به صورت تصادفی به سه گروه مختلف 20 نفره تقسیم شدند. به یک گروه، به مدت هفت روز رژیم FMD و 6 ماه رژیم مدیترانهای داده شد. در گروه دوم، به بیماران 6 ماه رژیم کتوژنیک (KD) داده شد و این دو گروه در مقابل گروه سوم مورد بررسی قرار گرفتند. به افراد حاضر در گروه سوم گفته شد، برنامه غذایی طبیعی خود را به مدت 6 ماه ادامه دهند.
بیشتر بخوانید: رژیمی که شما را از سرطان حفظ میکند!
مشابه مطالعات انجام شده روی موشها، رژیم غذایی FMD در انسان شامل یک برنامه غذایی بسیار کم کالری است که دارای 800 کیلوکالری در روز اول و تنها 200 الی 350 کیلوکالری در روزهای دوم تا هشتم میباشد. غذا به صورت مرحله به مرحله از روز نهم تا یازدهم وارد برنامه غذایی میشود. به شرکتکنندگان گروه رژیم کتوژنیک توصیه شد روزانه کمتر از 50 گرم کربوهیدرات، بیش از 160 گرم چربی و کمتر از 100 گرم پروتئین مصرف کنند. نتایج اصلی شامل بررسی کیفیت زندگی و همچنین امتیازهای ترکیبی مربوط به پارامترهای سلامت جسمی و روانی است. همچنین از شرکتکنندگان نمونه خون گرفته شد تا میزان گلبولهای سفید در جریان خون، بررسی شود.
دانشمندان اثرات رژیم تقلید ناشتا را به عنوان یک روش درمانی بر روی موشهای آزمایشگاهی مبتلا به یک بیماری مشابه ام اس، آزمایش کردند. به علاوه، این رژیم غذایی روی افراد مبتلا به ام اس عودکننده - بهبودیابنده نیز آزمایش شد تا مشخص شود که آیا این امر یک روش درمانی مؤثر، ایمن و عملی است یا نه.
نتایج آزمایش
میزان تأثیر رژیم FMD در برابر رشد EAE در موشها، در زمینه شدت بیماری مورد بررسی قرار گرفت. طبق نتایج بهدستآمده، استفاده از سه دوره رژیم FMD بدون توجه به زمان شروع این رژیم، شدت بیماری را کاهش داده است. در صورتی که رژیم FMD پس از رشد 10 درصدی EAE در حیوانات شروع شود، در آغاز و بروز بیماری تأخیر ایجاد شده و میزان بروز آن به طور چشمگیری کاهش مییابد. طی بررسیها این میزان از 100% به 45.6% کاهش یافته است.
برای بررسی توانایی رژیم FMD در کاهش خودایمنی، میزان گلبولهای سفید خون اندازهگیری شد. بر اساس اندازهگیریها، این رژیم موجب کاهش موقت 40 الی 50 درصدی انواع گلبولهای سفید در خون شده بود. بهعلاوه بررسی بخشهایی از نخاع حاکی از آن بود که در موشهای تحت درمان با رژیم FMD، 75 درصد التهاب کمتری نسبت به موشهای دارای رژیم کنترلی مشاهده شد. با شمارش سلولها در قسمتهای نخاعی، مشخص شد مقدار سلولهای CD4+ از 8.6% به 1.5% و میزان سلولهای CD8 از 1.3% به 0.4% کاهش یافته است.
در موشهای تحت درمان با رژیم FMD که پیشبینی میشد الیگودندروسیتها بازسازی شوند، میزان میلین زدایی کاهش یافت. الیگودندروسیتها سلولهایی هستند که در سیستم عصبی مرکزی، غلاف میلین را تولید میکنند. بررسی کمّی قسمتهایی از نخاع نشان داد که موشهای حاضر در گروه کنترلی، دچار کاهش قابل توجه الیگودندروسیتهای بالغ به میزان 30.4% در مقایسه با موشهای تحت درمان با رژیم FMD شدند.
به منظور بررسی این که آیا نتایج حاصل از مطالعه روی حیوانات میتواند در انسان نیز تکرار شود، یک آزمایش تصادفی روی بیماران مبتلا به ام اس عودکننده - بهبودیابنده انجام شد. بیمارانی که از رژیم تقلید ناشتا یا رژیم کتوژنیک پیروی میکردند، پس از سه ماه شاهد بهبود چشمگیری در امتیازهای کیفیت زندگی و سلامت بودند. برخی از این نتایج خاص در تصویر 2 نمایش داده شده است. این امر شامل بهبود بالینی قابل توجهی در کیفیت کلی زندگی افراد حاضر در گروه FMD شد. این امر شامل بهبود بالینی 5 امتیازی قابل توجهی در آستانه کیفیت کلی زندگی افراد گروه FMD بود. علاوه بر این، افراد حاضر در گروه FMD به ترتیب دارای تغییرات مثبت ده، دو و چهار امتیازی فراتر از آستانه تغییر در امتیازات سلامت، سلامت جسمی و سلامت روانی بودند.
از طرف دیگر، مشاهدات در گروه KD نشان داد که افراد حاضر در این گروه تنها بهبودی در تغییر کلی امتیازات سلامتی داشتهاند. در این گروه بهبود چشمگیری فراتر از آستانه موردنظر مشاهده شد. بهبود مشاهده شده 11 امتیاز از نظر بالینی بود. امتیازات مربوط به کیفیت زندگی، سلامت جسمی و روانی، در حدود بهبود بالینی قرار داشت؛ گرچه میانگین آن کمتر بود، اما اختلاف میان نتیجه برآورد شده و نتیجه واقعی، بیش از آستانه بالینی اصلی بود.
به منظور بررسی واکنش ایمنی در بیماران عود کننده – بهبودیابنده، از هر یک از گروهها نمونه خون گرفته شد. در میزان لنفوسیتها و تعداد گلبولهای سفید خون، کاهش چشمگیر حدوداً 20درصدی در تعداد لنفوسیتهای 72 درصد از افراد گروه FMD مشاهده شد. با این حال این کاهش لنفوسیت، سه ماه پس از تغییر به رژیم مدیترانهای به حالت عادی بازگشت. با بررسی گروه دارای رژیم کتوژنیک، هیچگونه تغییر قابل توجهی در تعداد لنفوسیتها نسبت به سطح پایه مشاهده نشد.
تجویز رژیم FMD برای سه دوره، موجب بهبود در علائم ام اس در موشهای آزمایشگاهی شد. رژیم FMD این بهبود را از طریق سرکوب خودایمنی و بازسازی الیگودندروسیتها انجام میدهد. هنگامی که این رژیم در بیماران مبتلا به ام اس عودکننده – بهبودیابنده آزمایش شد، بهبود بالینی قابل ملاحظهای در میزان سلامتی و ناتوانی افراد مشاهده شد.
نتیجه این آزمایش به ما چه میگوید؟
سه دوره رژیم تقلید ناشتا باعث کاهش شدت بیماری ام اس در حیوانات آزمایشگاهی شد. این رژیم غذایی احتمالاً با کاهش تعداد سلولهای ایمنی در جریان خون، در کاهش میزان انتقال آنها به نقاط ضایعه و تخریب میلین توسط آنها مؤثر است. همانطور که قبلاً نیز اشاره شد، روزهداری طولانیمدت، با فشار روانی قابل توجهی همراه است و دارای مزایایی برای افزایش طول عمر است. به کمک چرخههای روزهداری و تغذیه، انواع متعددی از سلولها در سیستمهای مختلف بدن، مجدداً تولید میشوند. به کمک نتایج مورد انتظار در نمونههای حیوانی، محققان دریافتند که این رژیم غذایی ممکن است از نظر بالینی برای انسانهای مبتلا به ام اس نیز کارساز باشد.
هنگامی که رژیم FMD یا KD به بیماران مبتلا به ام اس عودکننده – بهبودیابنده داده شد، نتایج حاکی از آن بود که یک روش ایمن با قابلیت سازگاری و تحمل بالا است. تغییرات مثبتی در امتیازهای کیفیت زندگی در رابطه با سلامتی و همچنین بهبود در امتیازات سلامت جسمی و روانی در افراد دارای رژیم FMD مشاهده شد. با این وجود، این بهبودهای خفیف نتیجه یک دوره رژیم FMD بود؛ بنابراین تحقیقات بیشتر درمورد دورههای متعدد رژیم FMD در بیماران مبتلا به ام اس، به منظور تشخیص تأثیرات بیشتر آن، ضروری است. از سوی دیگر، گروهی که دارای رژیم KD بودند، به اندازه گروه رژیم FMD شاهد بهبودهای جسمی و روانی نبودند؛ اما در میزان کلی سلامت آنها نیز تغییر قابل ملاحظهای مشاهده شد. این مسئله حاکی از آن است که رژیم KD حداقل دارای تعدادی تأثیر مثبت بر مبتلایان به ام اس عودکننده – بهبودیابنده است.
به کمک تغذیه و روزهداری به صورت دورهای، نشانگرهای زیستی برای خودایمنی و التهاب در نمونه حیوانی بیماری ام اس کاهش یافته است. انتقال این روش به انسان، تنها منجر به بروز بهبودهای خفیف شد. با این حال این امر تنها پس از یک دوره روزهداری رخ داد. دورههای متعدد از رژیم FMD ممکن است استفاده از این رژیم را برای بهبود افراد مبتلا به ام اس عودکننده – بهبودیابنده تقویت کند.
جمعبندی
در پستانداران، تغذیه و روزهداری دورهای، باعث ایجاد تغییر در سطح مواد مغذی جریان خون و فاکتورهای مؤثر در رشد میشود. بدین ترتیب، فرایندهای متابولیکی میان مسیرهای مصرفکننده انرژی (آنابولیک) و تولیدکننده آن (کاتابولیک) دچار تغییر میشوند. عامل اصلی در متعادلسازی این امر، مسیر پیامرسانی mTOR است که انواع مختلفی از علائم محیطی را به منظور تنظیم هموستاز متابولیکی با یکدیگر ادغام میکند. در شرایطی که مواد مغذی کافی فراهم باشد mTOR فعال شده و در صورت فقدان مواد مغذی، مهار میشود. ثابت شده است که از طریق آبشار پیامرسانی خود، نقشی اساسی در کنترل هموستاز گلوکز و لیپید دارد.
انواع مختلف محدودیت در برنامه غذایی نشان داده است که این امر تأثیر به سزایی در افزایش طول عمر کلیه موجودات، از مخمر گرفته تا میمون، دارد. طبق فرضیه مکانیزم محافظتی، انتظار میرود واسطه شدن از طریق مسیر پیامرسانی mTOR مزبور که دارای اقداماتی با سطح پایینتر است، این امر میتواند با سرطان، چاقی، دیابت و بازسازی سلولهای عصبی مرتبط باشد. با توجه به این مسئله ممکن است رژیم FMD از طریق تعدیل مسیر mTOR خودایمنی را بهبود دهد. هرچند این فرضیه منطقی به نظر میرسد اما تنها یک حدس و گمان است.
همچنین همانطور که در شکل 3 نشان داده شده است؛ ممکن است رژیم FMD از طریق تنظیم یک پروتئین به نام AMPK باعث ایجاد اثر ضدالتهابی شود. این پروتئین یک سنسور انرژی بسیار پایسته است که نوسانات موجود در گلوکز را شناسایی کرده و آبشار پیامرسانی را فعالی میکند. این مسئله در شکستن چربیها و کاهش التهاب نقش به سزایی دارد. به کمک روزهداری، تغییر ایجاد شده از گلوکز به اکسیداسیون چربی – همانطور که در هنگام روزه یا کاهش کربوهیدرات مشاهده شده است – تحریک AMPK ممکن است واکنشهای التهابی را سرکوب کند؛ مانند علائمی که در شرایطی مانند بیماری ام اس یا سایر بیماریهای مزمن، مانند دیابت و چاقی ظاهر میشود. بررسی تحریک مسیر AMPK نشان داده است که این امر برای فعالسازی مسیرهای پیامرسانی ضدالتهابی اهمیت زیادی دارد؛ با توجه به این مسئله، این امر یک روش درمانی مورد انتظار برای بسیاری از اختلالات التهابی است.
کلیه موجودات زنده به مکانیسمهای پویایی که وضعیت انرژی و نیاز آنها را بررسی و تعدیل میکنند. پروتئینهای mTOR و AMPK در حفظ هموستاز و در بیماریهای پاتولوژیک نظیر سرطان، چاقی، تخریب نورون و پیری نقش برجستهای دارند. این پروتئینها ممکن است در مزایای روزهداری برای بیماریهایی مانند ام اس نیز نقش داشته باشند.